آنچه یاد می گیرم

چیزهایی که یاد می گیرم رو اینجا می نویسم

آنچه یاد می گیرم

چیزهایی که یاد می گیرم رو اینجا می نویسم

چند کلمه با پدر و مادرها

پدرها و مادرها! فرزند شما که سنش از هیجده سال بیشتره باید تا الآن به بلوغ فکری و استقلال رسیده باشه. دیگه شما مسئول موفقیت ها و شکست هاش نیستید. بگذارید تجربه کنه. بگذارید آزاد باشه. بگذارید با شما دوست باشه. و شما یک دوست قابل اعتماد و رازدار براش باشید. دوستی که می تونه همیشه روی کمک بی توقعش حساب کنه. دوستی که هیچی جز خوشبختیش نمی خواد... 


پدر و مادری نباشید که دوست داره فرزندش رو تحقق آرزوهای دست نیافته اش ببینه!

پدر و مادری نباشید که به قیمت موفقیت یا شادی فرزندش حاضره اصول اخلاقی رو زیر پا بگذاره!

در کار فرزندتون دخالت بیجا نکنید. اگر از شما کمک نخواست او رو با دخالت های گاه و بیگاه آزارش ندید و وقتی شکست خورد بهش نگید من گفته بودم! این هیچ کمکی بهش نمی کنه جز اینکه هرروز فاصله ی شما و فرزندتون بیشتر می شه!

نظرات 1 + ارسال نظر
آلبالو سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ق.ظ

فرزندان عزیز لطفا هرگز از دست پدر و مادرها ناراحت نشید. اونهای همیشه بهترین دوستان شما هستند.
سعی کنید که مشکلاتتون را به آرومی با آنها در میان بگذارین و از آنها بخواهید که استقلال شما را قبول کنند و تجربیاتشان را در اختیار شما بگذارن.
به جای اینکه حس لجبازی را در آنها تقویت کنید کمی با آرامی با آنها صحبت کرده و به آنها بفهمانید که حرفهایشان برای شما بسیار ارزش دارد.

اگه کسی شما رو اذیت کنه می تونید از دستش ناراحت نشید؟ مگه ناراحت شدن دست خود آدمه؟
وقتی می بینید پدرومادرتون شما رو وادار می کنن برای زندگی تون تصمیمی بگیرید که خودتون نمی خواهید می شه ناراحت نشید؟
اگه ازشون بخواهید استقلال شما رو قبول کنند بیشتر ناراحت می شن و اعتراض می کنن وقتی که خودشون متوجه نباشن که این دخالت هاشون شما رو اذیت می کنه. وقتی برای خودشون حقی در زندگی شما قائل باشند. و وقتی نگرانی شون از آینده ی شما باعث بشه استقلالتون رو بگیرند...

من فکر نمی کنم پدرومادرها حس لجبازی داشته باشند.

مشکل نحوه ی صحبت با پدر و مادر نیست. و آنها هم از فرزندشون به خاطر رفتارش با اونها ناراحت نیستند. اونها با افکار غلطشون و پیشداوری ها خوشبختی فرزندشون رو نمی بینند و بیهوده با دخالت های بیجا کمترین ضربه ای که بهش می زنن اینه که حس خوشبختی رو ازش می گیرند. نمی ذارند از زندگی اش لذت ببره. باعث می شن افکار بدبینانه وارد زندگی اش بشه و همیشه موقع انجام هر کاری نگران این باشه که این چه تاثیری روی پدر ومادرش می ذاره. نکنه باعث ناراحتی اونها بشه. نکنه اونها که حساس هستند حرص بیهوده بخورند و حالشون خدای نکرده بد بشه. نکنه باعث آزار پدر و مادرم شده باشم... با گفتن اینکه فرزندان عزیز از پدرومادر خودتون ناراحت نشید این چیزها حل نمی شه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد